چمران ...

                         

                      "به نام او"

 

                       " تو مرا عاشق کردی "

 

***خدایا تو مرا عشق کردی که در قلب عشاق بسوزم  ، تو مرا اشک کردی که در چشم یتیمان بجوشم ، تو مرا آه کردی که از سینه ی بینوایان و دردمندان به آسمان صعود کنم . تو مرا فریاد کردی که کلمه ی حق را هر چه رساتر برابر جباران اعلام نمایم . تو مرا در دریای مصیبت و بلا غرق کردی و در کویر فقر و حرمان تنهایی سوزاندی . خدایا تو پوچی لذات زودگذر را عیان نمودی ، تو ناپایداری روزگار را نشان دادی ، لذت مبارزه را چشاندی ، ارزش شهادت را آموختی .تو مرا عاشق کردی...***

 

"شهید چمران"

نظرات 8 + ارسال نظر
بهاره جمعه 20 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 09:19 ق.ظ

سلام اتنای بی نظیرم . زیبا بود . فقط میتونم بگم تحت تاثیر قرار گرفتم. به سلیقت آفرین میگم. موفق باشی مهربونم.

سلام بهاره ی خوب من ...

خوشحالم که خوشت اومد...

ممنون از این همه لطفی که به من داری ...

سربلند و شاد باشی ...

حامد جمعه 20 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 03:09 ب.ظ http://qasedack.blogfa.com

بیا با پاک ترین سلام عشق آشتی کنیم *بیا با بنفشه های لب جوب آشتی کنیم * بیا ازحسرت و غم دیگه باهم حرف نزنیم * بیا برخنده ی این صبح بهار خنده کنیم
سلام
خیلی زیباست
من آپم
وقت کردی بیا پیشم
سرفراز باشی

سلام دوست عزیز ...

ممنون از شما و از این نوشته ی زیباتون ...

حتما سر می زنم ...

شاد باشید ...

دری دوشنبه 23 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 09:52 ق.ظ

جان عزیزم
کلی خجالتم دادی دفعه قبل خانومی
هر چی میگم راسته گلم

سلام دری نازنینم ...

خواهش می کنم ... همه اش حقیقته ...

تو خیلی مهربونی عزیزم ...

منون که میای ...

مینا دوشنبه 23 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 07:59 ب.ظ

سلام آتنای من...

چیطوری؟!

آتنا همون جمله ی اولش کافی بود برای اینکه برم فضا... هر چی فکر می کنم می بینم این از مواردیه که من توش هنگم اساسی...شایدم اسیدی...

شهید چمران خوب می فهمه چی میگه... قشنگ میگه... لذت بردیم...

بسیار لذت بردیم ...

سلام مینا جونم ...

خوبم ...

البته خودت حالمو بهتر می دونی ...

آره ... جمله ی اولش خیلی قشنگه ...

من خودم خیلی دوستش دارم ...

خوشحالم که لذت بردی ...

یا حق ...

مینا دوشنبه 23 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 08:00 ب.ظ

*
*
*

یاری اندر کس نمی بینم یاران را چه شد

دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد
*

حافط گفت...منم نوشتم... خیلی باحاله این حافظ... هیچ وقت دروغ نمیگه...هیچ وقت...


دوست شان می داریم... از اعماق وجود پیچیده مان خواهان ماندگاری یاد و اشعارشان می باشیم...

خب چی کار کنم خب...! بی خیال...

پیچیده ست...منم خسته...!

شاعر میگه:::
دنیا و قیل و قالش... غصه رو بی خیالش...!

شاعرش خب خودش هنگه خب...! انگار زندگی فیلم هندیه...
همینا هستن که جوونای مردم رو خل و چل می کنن دیگه...

الان قشنگ حس می کنی که حالم خوب نیست و دارم چرندیات به هم می بافم دیگه...؟!
نمی دونم چه سریه... هر وقت ناآرومم گریبان تو رو می گیرم...! دلم برات کبابه آتنا... جدی میگم... قبلاها فقط کاغذا این چرندیات رو تحمل می کردن... اما الان چند تا موجود زنده و پیچیده هم اضافه شدن به جمع من و کاغذ ها و چرندیاتم...!

بی خیال...


شاد باشی و سلامت آتنای من....!!!!!!

خوب کردی نوشتی ...

بله خب ! حافظ خیلی راست گو ه ...

می گم حافظ یه دوتا طرفدار مثل تو داشته باشه دیگه اون دیا غم نداره ها !!!!

حس می کنم که کامل رو به راه نیستی ولی حس نمی کنم که چرندیات می گی ...

می دونی چیه مینا .... ( تو نگا نکن ! )

مینا من همیشه در کنارت هستم ...

شاد باشی ...

عامر سه‌شنبه 24 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 11:26 ق.ظ

فرشتگان روزی از خدا پرسیدند: بار خدایا تو که بشر را اینقدر دوست داری غم را دیگر چرا آفریدی؟

می دونی خدا چی گفت ؟

خداوند گفت: غم را به خاطر خودم آفریدم . چون این مخلوق من که خوب می شناسمش تا غمگین نباشه به یاد خالق نمی افتد.

--------------------------------------

یه وبلاگ از نظر موضوعی شبیه به وبلاگ تو هست . سری بزنی بد نیست

---------------------------------------

مطلبت هم قشنگ بود . گرچه مال تو نبود ولی این خوش سلیقه بودن تو رو نشون می ده

ممنون

بای

سلام ...

قشنگ بود ...

خدا همیشه منتظر ماست ...

چه خوب که تو همه ی لحظه ها به یادش باشیم ...

ممنون از یاد آوریت ...

باشه ... سر می زنم ... مرسی ...

در ضمن ... ممنون ... لطف داری ...

شاد باشی ...

عامر سه‌شنبه 24 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 11:28 ق.ظ

دوباره سلام

شرمنده جو من رو گرفت آدرس سایت رو فراموش کردم بنویسم

آدرس ؛

http://eshghbekhoda1370.blogfa.com

دوباره بای

دوباره و چند باره سلام ...

مرسی عامر ...

خوش باشی ...

احسان . . . پنج‌شنبه 26 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 01:01 ق.ظ http://www.ehsan.mihanblog.com


به نام خدا

سلام دوست خوب و خوش ذوقم ... خانم مهندس قاسمی

به راستی دکتر چمران اسوه ی علم و عشق و مبارزه بودن ...

و جامعه ی ما باید به داشتن همچنین فرزندانی افتخار کنه ...

دکتر چمران به قدری بزرگ هستن که نمی شه به همین راحتی ها وصفشون کرد ... اما می شه بهشون فکر کرد ازشون علم عشق یاد گرفت ...

از شما هم به خاطر این ذوق سرشارتون بسیار سپاس گزارم ...
در پناه حق باشید ... سربلند و سرافراز ...

یاعلی ...

سلام دوست همیشه همراه من ... آقای مهندس اسماعیل زاده ...

اول ازتون تشکر کنم بابت این جمله های زیبا در وصف حال شهید چمران ...

واقعا ممنونم ...
و البته ... می شه بهشون فکر کرد و ازشون علم عشق آموخت ...

دوم هم خواهش می کنم ...

قابلی نداره ...

و سوم اینکه مرسی که به اینجا میاید و با نظراتتون مارو دلگرم می کنید ...

شاد باشید ...

یا علی ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد